هرروز شیرین تر از گذشته
سلاممممممممممممممم مامانی
خوبی؟خیلی وقته برات ننوشتم،ببخش مامانی،فرصت نشد عشقم
امروز شنبه است دیشب از اهواز اومدیم عصر دیروز تولد خانم ضیاغم (مامان خاله غزال) بود با خاله شهره و مامان جون رفتیم اونجا ،تو توی ماشین خوابت برد وقتی رسیدیم همچنان خواب بودی تا اینکه خودم اومدم بیدارت کردم که شب دیر نخوابی از اونجا رفتیم جشن که بمناسبت روز کودک بود توی شهرک نفت از اونجا هم شامو بردیم بیرون خوردیم بعد بابا محمد اومد دنبالمون.
دیگه برات بگم خونه مامان جون اینا تعمیراتش تموم شد و بالاخره رفتن تو خونه خودشون،هفته گذشته عزیز و عمه فاطمه و عمو علی اومده بودن که خیلی بهت خوش گذشت دیلم رفتیم که کلی فضولی کردی یه تنه درختو تو ویترین یه مغازه انداختی که من یه لحظه تصور کردم شیشه خورد شد که خدا رو شکر بخیر گذشت، یه بارم من تو اتاق پرو بودم که داشتی با بابا محمد قایم موشک بازی میکردی که از پشت سرت خورد زمین و کلی گریه کردی که خدا رو شکر اینم بخیر گذشت ولی در کل کلی لب دریا با مرتضی و عمو علی بازی کردی ، اسب دیدی از اسب میترسیدی میگفتی سوار بشم تا میگفتم بیا سوار بشو میرفتی عقب
یه روزم رفتیم پارک جراحی که باغ وحش داره کلی حیوون دیدی و ذوق کردی واسه اردک غذا مینداختی تو آب
دیگهههه برات بگم جشن تولد مرتضی هم بود که 4 سالش تموم شد و رفت تو 5 سال ،کلی شیطنت کردی تو جشن تولد
دیگه اینکه این رنگها رو بلدی آبی،قرمز،سفید،سیاه،بنفش،قهوه ای ،صورتی ،زرد و سبز که این دو تا آخری رو گاهی اوقات قاطی میکنی
پسر گلم 3 تا شعر بلده
شعر اول که تاب تاب عباسی بود
دومین شعری که یاد گرفتی اینه
شبا که ما می خوابیم آقا پلیسه بیداره
سومین شعری که یادگرفتی و یه دفعه دیدم تو ماشین داری برام میخونی عمو زنجیر بافه
جالبیش اینه که همه رو خودت یادگرفتی من اصلا باهات کار نکردم فقط برات خوندم و یه دفعه دیدم تو همه رو با زبون شیرینه خودت خوندی
فیلماشو برات گرفتم پسرم
یه دفعه اومدی گفتی پسر پسر قند عسل ،مردم از خنده ؛دیدم عمو مرتضی برات خونده خخخخخخ
پسرم داری قد میکشی و بزرگ میشی شبا دیگه خودت میخوابی تو بغلم بدون اینکه بزارمت روی پام
یه جمله های خوشکلی میگی میخوام بخورمت نفسم
پریروز برات یه فلاکس آب سبز خوشکل خریدم چون پسرم دست دوستاش تو مهدکودک میدید و دلش میخواستتتت منم برات خردیمممممم
دیگه اینکه یه شوک بزرگ داشت بهمون وارد میشد میخواستن شیرخوارگاه و تعطیل کنن که کلی نذر و نیاز کردیم تا همچنان پا برجاست خدا رو شکررررررررر(حدیث کساء و روز عید قربان یه کمک کوچولو برای خرید گوسفند) بازم خدا رو شکرررررررررررررررر میکنم خیلی کمک کرد
دیگه من برم به کارام برسم مامانیییی
این چند تا عکس مربوط به دیلم بود و کلی تو دریا با عمو علی بازی کردی
اینا هم مربوط به پارک جراحی و باغ وحش بود که با مرتضی جونی کلی بازی کردین