تولد 2 سالگی گل پسرم اهواز
سلام عزیزدلم
خیلی وقته که برات ننوشتم
ولی بهم حق بده فرصت نکردم
اول از همه اینکه با بابایی رفتیم برات لباس خریدیم همون لباسی که مدتها دیده قبل دیده بودم
اینم عکسی که تو مغازه ازت گرفتیم
بعد یه روز دیگه رفتیم برات کفش خریدیم وقتی کفشا رو پوشیدی یه کفشه دیگه هم بنظرمون قشنگ بود گفتیم پارسا بیا این بپوش گفتی نه من اینو دوست دایم قربون حرف زدنت برم من مامان
بعد بابایی گفت چون برای بار اوله که خودت از این کفشه خوشت اومده برات بخریمش
بعد اینکه برات بالاخره نوبت آتلیه گرفتم و در روز چهارشنبه مورخه 93/7/28 رفتیم آتلیه ، خدا رو شک عکسات خوب شدن
فرداش روز پنجشنبه برات تولد گرفتیم شامم جوجه کباب دادیم.
اینم چند تا از عکسهاش
دیگه اینکه جمعه یعنی فرداش تولد پرهامو گرفتیم
اینم عکساش
دیگه اینکه یه عکسم از اولین باری که خودت پای تلویزیون خوابت برد گرفتم برات میزارم
دیگه اینکه محرم امسالم رفتیم قم، امسال سومین سالی که توی ماه محرم تو هم با منی
خاله مریم واست روز شام غریبان سمع خرید اومدیم خونه روشن کردیم و تو هی فوت میکردی
دیگه دیگه تولد بابا محمد 19 آبان بود که دایی امین و زندایی مینا و خاله غزال سورپرایزمون کردن و اومدن خونمون و یه تولد خودمونی گرفتیم