پارساپارسا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

فرشته کوچولوی ما

دومین عید پسر گلم

1393/2/21 11:21
نویسنده : مامان منا
165 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامانی

فرا رسیدن سال 1393 رو بهت تبریک میگم و تا یادم نرفته برات بنویسم که دیروز برای اولین بار اسمتو گفتیقلب گفتی پارسا ، بابا صداتو ضبط کرد منم در ذهنم تا ابد ثبت شد که پسرم برای اولین بار در تاریخ 93/1/19 یعنی در 1 سال و هشت ماهگی اسمشو گفت.

برات بگم که امسال عید اهواز بودیم پیش آقا جون و مامان جون ، بعد از چند سال که همیشه پیش خاونواده بابایی بودیم امسال پیش خونواده مامانی بودیم.سال تحویل شد و همه خانواده با هم روبوسی کردن ، تو که در حال شیطنت بودی و پرهام گلی هم که خواب بود ، آقا جون به همه عیدی داد ، خاله شهره و دایی امینم بهت عیدی دادن ، خلاصه کلی عکس گرفتیم و خوش گذشت.فردا شبش من و تو و بابایی با پرواز رفتیم تهران ، عمو احسان اومد دنبالمون آخر شب بود رسیدیم قم ولی خدا رو شکر راحت رسیدیم دست عمو احسان درد نکنه خیلی زحمت کشید.

فردا ناهار خونه عمو جمال دعوت بودیم رفتیم اونجا و تو کلی با عمو جمال بازی کردی اتل متل توتوله خلاصه عاشق عمو جمال شدی

یه روزم رفتیم بیرون ناهار خوردیم خیلی خوش گذشت و تو کلی بازی کردی البته منو بابایی عمه فاطمه و خاله مریمو کلی اذیت کردی با فضولی هات ولی حسابی بازی کردی هاااا

یه روزم رفتیم خونه عمه فاطمه اونجا هم خیلی خوش گذشت عمه کلی زحمت کشید بابا بزرگ و عزیز و عمه فاطمه و عمه منیر و عمو جمال و عمو یاسر بهت عیدی دادن دستشون درد نکنه بعد از چند روز دایی امین و زندایی اومدن دنبالمون با هم رفتیم شمال با عمو محسن و خاله سمیه اونجا هم خیلی خوش گذشت.

توی عید خیلی کلمه ها رو شروع کردی به گفتن مثل

پایین

قاشق

داداش

پتو

عمو محسن (عمو مسن)

احسان (ایسان)

عمو یاسر (عمو آسر)

عزیز

دمپایی

اومد

حسین

یا علی

کجایی

نمک

دالی

کوشی؟

کجاست

قربون حرف زدنت بشم که تو خونه میگی مامانی کجایی؟قلب

یا میگی بابا اومدقلب

دیشب تو آیینه خودتو دیدی میگی ا پارساماچ میدویدی هی میگفتی پارسا پارسا پارسا

خلاصه هر چی مامانی بگه سعی میکنی بگی جیگر من

این چند روزه خیلی واسه مهد اذیت میکنی همش صبحها گریه میکنی میگی دد

الان دو روزه اسهال داری و پاهات یه ذره سوخته داری دندون در میاری

قربون بشم من که هر روز شیرین تر میشی

همش میخواستی دستتو بکنی تو آب ماهی رو بگیری

 

اینجا یه فضای تفریحی در کهک نزدیک شهر قم بود که کلی با بچه های دیگه  بازی کردی و حاضر نمیشدی بیای داخل آلاچیق

بالاخره بعد از اینکه خسته شدی اومدی نشستی عروسکم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)