شیطونی های بی حد و نهایت پارسا کوچولوی من
سلام مامانی امروز شنبه بعد از چند روز تعطیلی اومدم سر کار و تو رو گذاشتم مهد، تو این چند روز بابا محمد رفته بودیم قم ، من و تو هم از روز دوشنبه رفتیم خونه باباجون و مامان جون و تو کلی با پرهام بازی کردی ، اینم بگم که روزهای اول مریض بودی ولی با داروهایی که شب و نصفه شب بیدار شدم و بهت دادم تا داروهاتو سر موقع بخوری بهتر شدی و خدا رو شکر سرفه هات کم شده ولی سینه ات هنوز خرخر میکنه و خلط داره ، خوشکل مامان انقدر شیطون شدی که خدا میدونه حتی برای یه دقیقه هم حاضر نیستی دراز بکشی تا مامانی پوشکتو عوض کنههههه قربونت برم انقدر فضولی میکنی که گاهی از کوره در میرم و سرت داد میزنم ولی خودم بعدش عذاب وجدان میگیرم،جمعه رفتیم پارک و تو کلی بازی کردی ...
نویسنده :
مامان منا
9:43